یک تجاوز
دیگر در زندان
مجتبی سمیع
نژاد: دوست وکیل
جوانی دارم که
برای پیگیری
پروندههای
موکلاناش (متهمان
و مجرمان عادی) به دادگاه
انقلاب رفت و
آمد دارد و با
قضات آنجا هم
آشنا است. در
رفت و آمدهایاش همیشه با
زندانیان
سیاسی مواجه
میشود و
مسائلی را به
چشم میبیند. امروز
بعد از
چند
ماه با هم
صحبتی
داشتیم، یکی
از مواردی را
که به چشم
دیده بود،
برایام
تعریف
کرد که
در زیر به نقل
از او میآورم:
«حدود
سه ماه پیش در
شعبه ۱۵
دادگاه
انقلاب برای
پیگیری
پروندهی یکی
از موکلانام
بودم و با
قاضی«صلواتی» صحبت
میکردم. دو
مامور پسر
جوانی را از
زندان
اوین
آوردند که حال
و روز خوبی
نداشت. پسر
جوان نیامده
شروع کرد به
التماس به
قاضی صلواتی
که تو را به
خدا برایام
هر حکمی میخواهید
صادر کنید که
دیگر در
انفرادی
نمانم،
آنجا با من “همه
کاری میکنند”.
قاضی صلواتی
سوال کرد که
یعنی چه کاری
و پسر
جوان گفت: یعنی
تجاوز، به من
مدام تجاوز میکنند،
التماس میکنم
من را از
دستشان
خلاص کنید. قاضی
هم گوش میداد
و چند سوال در
مورد اینکه
چه کسانی
هستند،
پرسید.
به مامورها هم
گفت برش
گردانید و
زندان و به پسر
هم گفت پیگیری
میکنم.
بعد
از اینکه پسر
جوان را
بردند، قاضی
صلواتی که
چهرهی بهتزدهی
من را دیده
بود،
گفت ما خودمان
هم میدانیم
در زندان این
اتفاقها میافتد،
اما کاری
نمیتوانیم
بکنیم، همانطور
که برای حکمها
و بازداشتها
کاری نمیتوانیم
بکنیم،
همهی
اینها “دستور”
است.»
در
این چند ماه
گذشته بسیار
از این مسائل
شنیده بودم،
چند نفری هم
از زندانیهای
آزاد شده این
مسائل را برایام
تعریف کرده
بودند، با
وجود اینکه میدانستم
این مسائل در
زندان اتفاق
میافتد، اما
همیشه به آنها
با دیدهی شک
نگاه میکردم
که مسائل مطرح
شده خالی از
غلو و دستکاری
کردن، بازگو
نشده است. تا
به حال
این
مساله هم با
این درجه
اعتبار و
نزدیکی برایام
مطرح نشده بود.
اما چند
نکته:
آن
پسر کیست و
چند نفر دیگر
اینگونه
هستند؟ چه
بلایی سر آنها
میآید؟ به هر حال اینها
شاهدان عینی
هستند و آزاد
شدنشان میتواند
بسیار
دردسرزا باشد.
احتمال
این
نیست که این
زندانیان به
خاطر عدم بیان
این مسائل و
به خاطر گمنامیشان
با خطرهای
جدی روبهرو
شوند؟
این
که قاضی
صلواتی و به احتمال
زیاد دیگر
قضات با وجود
اطلاع از این
موارد،
اقدامی
نمیکنند و میگویند
دستور بوده،
چیزی از گناه
آنان کم نمیکند.
مگر میشود
چشم بر روی
چنین جنایتی
بست و گفت که «دستور»
است و ما کاری
نمیتوانیم بکنیم؟
چهگونه
باید از این
افراد حمایت
کرد؟ چه راهکاری
برای دفاع و
حمایت از آنان وجود
دارد؟ اصلن چهگونه
میشود از این
افراد کسب خبر
کرد؟ عدم وجود
نهادهای
مستقل
که «ابزار
نظارت» در
اختیار داشته
باشند، بزرگترین
معضل ممکن در
این گونه
موارد
است.
نگاه کنیم به
گزارش کمیته
پیگیری مجلس
در هفتهی
گذشته که
بسیار ساده
زندان
اوین
را بدون هیچ
مشکلی اعلام
کرد و مسالهی
«تجاوز» را «دروغ
و کذب» اعلام
کرد. گناه
اینان که چنین
مسائلی را «لاپوشانی»میکنند
کمتر از آن
کسانی که
تجاوز
میکنند
نیست.
حتا
مسئولان
قضایی مجلس و
غیره شاهدان
عینی معرفی
شده را انکار
کردند و هیچگاه توضیح
مشخصی در مورد
آنان ندادند. با
طرح یک سناریو
مثل سعیده
پورآقایی و با
استناد
به
همین دروغی که
از جانب
خودشان مطرح
شده بود،
تمامی موارد
دیگر را انکار
کردند. با
این شکل حتا
در صورت پیدا
کردن و معرفی
کردن این
اشخاص آنان از
قبول چنین
مواردی
پرهیز
کرده و طبق
معمول «تکذیب» میکنند
و میدانیم که
تکذیب کردن
چنین موضوعاتی، نه تنها
مشکل را حل
نمیکند که
زمینه را
برای ادامهی
اینگونه
جنایتها
فراهم
میکند.
آن
کسانی که به
قوهی
قضاییه دستور
میدهند چه
کسانی هستند؟
قضات در ایران چهگونه
استقلال خود
را تا به این
حد از دست
دادهاند؟
قضاتی تا حدود
زیادی طبق
قانون
قدرت دارند،
با چه
تهدیداتی
روبهرو
هستند که نمیتوانند
مستقل عمل
کرده و با
چنین
جنایتهای بیبدیلی
برخورد کنند؟
چه
باید کرد برای
این
زندانیان؟
نمیدانم، با
هزاران مشکل
روبهرو
هستیم، از
همین
ابتدا در نظر
بگیریم، چهگونه
باید ثابت کرد
که همین مطلب
و همین نقل قولی
که از
دوست وکیلام
اینجا بیان
کردم، صحت
دارد؟
در
یکی از دادگاههایام
در شعبهی ۱۳
دادگاه
انقلاب وقتی
به قاضی سادات
میگفتم
که سه
ماه تمام
شکنجه شدهام،
دو تن از
بازجویانام
که در دادگاه
بودند، گفتند
دروغ است،
چنین مسائلی
به هیچ وجه
نبوده است. قاضی
سادات پرسید
چهگونه میتوانی
ثابت کنی که
شکنجه میشدی؟
گفتم در یک
اتاق بازجویی
بودیم حتا
چشمانام را
با چشمبند بسته
بودند، من
بودم و این
آقایان و
دوستان دیگرشان،
من چهگونه
باید ثابت کنم
که آنجا
شکنجه میشدم؟
فقط من بودم و
اینان در جایی
که من هیچ کاری
نمیتوانستم
بکنم و
همه چیز در
اختیار آنان
بود. گفتم
جناب قاضی من
الان باید از
کجا آن خونی را
که سه
ماه پیش در
اثر یک ساعت
کتک خوردن از
دهانام
بیرون آمده
بود را نشانتان
بدهم؟
آن
خون را از کجا
باید بیاورم
برای سند؟